میخونم، سفر میکنم، فکر میکنم، و عصاره ی اونها رو تو پادکست آوید میریزم..اینجا، همه ی اینارو میبینید

۳ مطلب با موضوع «فمنیسم :: تجاوز و فرهنگ تجاوز» ثبت شده است

تا فکر نکنن "از اوناشیم"

.
به ما زنا یاد دادن
فلان جور لباس نپوشیم،
فلان حرف رو نزنیم،
فلان آرایش رو نکنیم،
فلان شوخی رو نکنیم،
فلان جور راه نریم،
فلان ساعت بیرون نباشیم،
با فلان ادما نگردیم،
فلان طرح و مدل رو رو بدنمون اجرا نکنیم،
فلان شغل رو انتخاب نکنیم،

برای اینکه #فکر_نکنن_ما_از_اوناشیم

به مردامون یاد دادن اگر یه زنی،
فلان جور لباس پوشید،
فلان جور خندید،
فلان ساعت بیرون بود،
فلان جور آرایش کرد،
فلان جور حرف زد،
با فلانی دوست بود،
فلان شغل رو انتخاب کرد،

#دلش_میخواد و #از_اوناشه

و اینجوری میشه که تو فرهنگ غلطی گیر میکنیم که زناش میخوان خواسته های روانیشون رو قایم کنن تا مردی فکر نکنه میتونه به حریم تن و روانشون وارد بشه،

و مردامون ردیاب هایی میشن که گوشه ی هر کوچه و خیابون و شبکه اجتماعی دنبال پارتنرهای احتمالی سکس بگردن (دخترایی که #دلشون_میخواد اما #ناز_میکنن )
شکستن این چرخه ی معیوب هم وظیفه تو هست👩هم وظیفه ی تو👨
.
.
.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
parinazwmoo

پرفورمنس مارینا آبراموویچ در زمینه خشونت

درس امسال برای من: اگر اجازه بدی، هربلایی دلش خواست سرت میاره

به محض اینکه اینو عمیقا فهمیدم این پست رو هم دیدم:

پرفورمنس مارینا آبراموویچ در سال ۱۹۷۴ در یک استودیوی کوچک در مورا، ناپل، ایتالیا برگزار شده

ولی جزییات، عکسها و ویدیوی آن  تا به امروز در دسترس رسانه ها قرار نگرفته بود!

اجرا بسیار ساده بود: آبراموویچ مانند یک شیء بی حرکت و بدون  هر گونه واکنش ظرف مدت ۶ ساعت در اختیار بازدیدکنندگان بود.

در این مدت دستیاران استودیو و شرکت کنندگان اجازه داشتند هر کاری می خواهند با او بکنند و حتی از ۷۲ وسیله ای که آبراموویچ روی میز استودیو گذاشته بود هم استفاده نمایند.

روی میز یادداشت زیر به چشم می خورد:

راهکار: ۷۲ وسیله روی میز است که هر طور دوست داشتید می توانید آنها را روی من بکار ببرید.

تعهد:  من برای مدت ۶ ساعت صرفا  یک ابژه  خواهم بود و مسوولیت هر نوع عواقبی را بر عهده می گیرم. -۶ ساعت  از ۸ شب تا ۲ صبح می باشد.

روی میز هم ادوات لذت مانند پر، دستمالهای ابریشمی، گل، آب و ... بود و هم ابزار شکنجه: چاقو، تیغ، زنجیر، سیم... و حتی یک اسلحه ی پُر!

در ابتدای کار همه رودربایستی داشتند. یک نفر نزدیک شد و او را با گلها آراست. یک نفر دیگر او را با سیم به یک شیئ دیگر بست، دیگری قلقلکش داد... کمی بعد او را تغییر مکان دادند... کم کم زنجیرها را بکار گرفتند، به او آب پاشیدند و وقتی دیدند واکنشی نشان نمی دهد رفتارها حالت تهاجمی گرفت.

  منتقد هنری ، توماس مک اویلی، که در این پرفورمنس شرکت کرده بود به خاطر می آورد که چگونه رفتار مردم رفته رفته، خشن و خشن تر شد «اولش ملایم بود، یک نفر او را چرخاند، یکی دیگر بازوهایش را بالا برد... دیگری به نقاط خصوصی بدنش دست زد...» مردی جلو آمد و با تیغ ریش تراشی که برداشته بود گردن او را مجروح کرد و مردی دیگر خارهای گل را روی شکم آبراموویچ کشید.

مک اویلی: «سه ساعت نشده بود که لباسهایش را با چاقو پاره پاره کردند. در ساعت چهارم با همان چاقوها بدنش را مجروح می کردند. بارها به او آزار جنسی خفیف رساندند ولی او به تعهدش پایبند بود و پای تجاوز و حتی قتلش نیز ایستاده بود».

با این پرفورمنس آبراموویچ نشان داد که اگر شرایط برای افرادی که به خشونت گرایش دارند مهیا باشد، به چه راحتی و با چه سرعتی آن را اعمال می کنند.  

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
parinazwmoo

روباه و قناری

روباه و قناری با هم دوستای صمیمی شده بودن

همیشه قناری از بالا میپرید و از آسمونا و درختا میگفت..

روباه هم پا به پاش میدوید و شاد بود

یه روز قناری روز زمین نشست..روباه دلش قار و قور کرد..

قناری نزدیک تر شد و همینطور داشت تند و تند حرف از درختا و گلها میزد..روباه قلبش تند میزد...

قناری نزدیک تر شد..روباه فریاد زد برو بالای درخت

قناری ترسید..امتناع کرد...

روباه فریاد زد زودباش برو بالای درخت و دیگه هیچ وقت پایین نیا

قناری قلبش شکست اما با ترس رفت بالای درخت...

روباه به یه پرنده که اون اطراف بود حمله ور شد و تیکه پارش کرد...

قناری نفسش بند اومده بود

دیگه دوستیشون مثل قبل نشد

هرچند تا مدت ها قناری پرواز میکرد و روباه پا به پاش میدوید 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
parinazwmoo